پرینازپریناز، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

پریناز...تولد دوباره عشق

من نی نی میخواااااااااااااااااااام

نفس طلای من هر روز که از بزرگ شدنت میگذره و هر ماه که روز ماهگرد تولدت میاد و میره و منم با مرور عکسای روزهای نوزادیت حالی به حالی میشم تازه میخواد باورم بشه که داری بزرگ میشی و دیگه نی نی نیستی.واقعا به حرف مامان جون دارم می رسم که با هر روز بزرگ شدن بچه مشکلات یا بهتر بگم چالش های جدیدی جلوی پای آدم سبز میشه.روزهایی بود که فقط فکر شیر خوردن و قد کشیدنت بودم و الان روزهایی هست که فکر تربیت بهترت هستم.فقط از خدا کمک میخوام.                                    فر...
28 خرداد 1391

خوشا به حالت ای روستایی...

دختر بلای مامان! 2-3 روز تعطیلات خرداد رفتیم ارنگه.2 شب اونجا خوابیدیم و الحق که صفا کردیم.همش تو دلم میگم خوش به حال روستاییها چه حالی می کنن با این همه صفای طبیعت... همه چی لذت بخش بود: شب که با صدای جیر جیرک و نسیم خنک و صدای رودخونه و تصویر قشنگ ماه به خواب می رفتیم...سحر که با صدای انواع و اقسام پرنده ها برای نماز صبح بیدار می شدیم و تو خنکهای سحر تو حیاط وضو می گرفتیم و دیگه موقع نماز صبح خواب الوده نبودیم....روز که تا تونستیم بازی و گردش و خوراکی و چیدن گل و کندن سبزه ها و فوت کردن قاصدک ....بعد از ظهر یه خواب دلنشین با ختکی نسیم عصرگاهی...عصر  منقل دونفره من و بابایی و درست کردن بلال و "این چیه" گفتن تو بع...
22 خرداد 1391

دخترم تو دیگه بزرگ شدی

عزیز ترینم.... هر مرحله از زندگی شرایط و ویژگی های مخصوص به خودش رو داره و آدم برای اینکه بتونه بهتر زندگی بکنه باید با شرایط ویژه هر مرحله از زندگیش خوب کنار بیاد. کوچولوهایی مثل شما روز به روز بزرگ می شین و رشد می کنین و وقتی از یه مرحله وارد مرحله دیگه می شین نیاز به زمانی دارین که با شرایط جدید کنار بیاین و ما بزرگترها در اینجور مواقع با گفتن عباراتی مثل"عزیزم تو دیگه بزرگ شدی"تشویقتون می کنیم تا زودتر به این سازش برسین. حالا می خوام بهت بگم دختر نازنینم تو دیگه واقعا بزرگ شدی و می تونی بدون نیاز به شیر مامان رشد خوبی داشته باشی.می خوام بهت تبریک بگم که من رو سرافراز کردی که اینقدر راحت و بی دردسر با شیر مامان خداحافظ...
9 خرداد 1391
1